سلام دوستان به فازسیاه خوش اومدین
این جافازمون سیاهه
چون روزگارمون سیاهه
ولی بیاین تاهستیم اینجاباشیم
چون زندگی کوتاهه
دنیاداره خراب میشه روسرم
ولی همه ی اینافدای سرم
فدای این چشمای ترم
فدای این بلاهایی که اومدبه سرم
الان یه بالشت میزارم زیرسرم
میگم ای خواب من وباخودببرم
I went but one of my freiends asks for me
.
I went like a lapse of grief time
.
It is right if my friend not ask about those times
.
Bring me a dagger to split my tired heart
.
It is tired of looking for means escape
.
Thou told me forget him
.
You are right but who can do it ?
.
بینِ روشنی وتاریکیه مغزِ من یه خط هست
یه خط صاف درست ازشعاع به مرکز
یه غیرِ ممکن ازلحاظِ تمامِ هندست
یه عددکه پشتِ پرده مونده بینِ صفروصد
تمامِ این مختصات جزیره ی منِ
عزیزم تنهاییام قبیله ی منِ
بیااین هجوم وازسرم بگیر
که یه نقطه ازتویِ عالمه
میخوام پنج تاقَسَم بخورم
قسمِ اول: دیگه به کسی بیشترازبهاش ارزش ندم
قَسَمِ دوم:دیگه کسیُ بازی ندم
قسم سوم:احساسِ کسیُ زیرپام له نکنم
قسم چهارم :دیگه قلبمُ مُفت به کسی ندم
قسم پنجم :تاوقتی بهم احتیاج داره زنده بمونم
منتظرش نمون دیگه اون تنها نیست
تاآخرِ عُمرت تنها باشی اون نمیاد
خودش میگفت یه روز میزاره میره
خودش میگفت یه روزخاطرهات ومیبره ازیاد
تویِ آیینه ببین چه زودِ زود
تویِ جوونی غصه اومد سراغت پیرت کنه
نزارتواوج جوونی غبار غم
بشینه رودلت یه پا پیروزمین گیرت کنه
این همه آدم دوروورتن ولی بازم نیستی شاد
هرچی خواستی الان داری ولی نیستی اونکه دلت میخواد
نمیدونی واقعن اون مسیرایی که داری باوربهش چیان
واسه این واون زندگی کردی به خودت نداشتی اطمینان
چشمام وباز کردم نبودی
من موندم اما تونموندی
ازتویه دنیادورم اما
دنیایه من فقط توبودی
حتی اگه احساسم ودیگه نخوای
من تا ابد تنها باشم بازم نیای
حتی اگه اسمم وازیادت بره
این قلبه من واست هنوز منتظره
اولش سخت که نه خیلی دردناک بودش
ترسناک بودش
وقتی شروع کردم پاهام لبه پرتگاه بودش
شاید شنیدی که میگن اگه خندیدم به اجبارِ عکاس بودش